ازین که خودم رو سانسور میکنم خسته شدم،این احساس خفگی ناشی از خودسانسوری رو دیگه نمیتونم تحمل کنم ،
از ادای باشعور بودن رو دراوردن،از ادایِ ادای احترام به بزرگتر های بیشعور که فقط عدد سنشون بالاتره از منه،
از ادای باشخصیت بودن و سنگین بودن رو دراوردن خسته شدم
از جلف نپوشیدن خسته شدم ،از عجیب و غریب لباس نپوشیدن خسته شدم،
از گشادی خستم،از تبرئه کردن خودم خستم،از اذیت نکردن خودمو لوس و ننر بار اوردن خودم خستم
ازین که چیزی رو که هوس میکنم همونجا میخرم خستم
از داغون نشدن بخاطر تلاش بابت بهترشدن خستم
از عقب انداختن خستم