در مورد عطر

میخوام راجع به موضوعی بنویسم که حدود سی ماهی هست غرق در دنیاش‌م،دنیای عطر و روایح.

ازونجایی که خودم رو متممی میدونم و اخیراً هم محمدررضا یک پست راجع به عطر توی روزنوشته ها منتشر کرد بیشتر ترغیب شدم بنویسم.

با دونستن این موضوع که برای دیگران زندگی نمیکنیم ولی بازخورد مثبت گرفتن میتونه تاثیر بسیار مثبتی توی روانمون داشته باشه،بازخورد مثبت توی دو زمینه بشدت من رو خوشحال میکنه،یکی جدی بودن توی کارم و دیگری عطری که پوشیدم،حس بسیار لذت بخشی‌ست.

تمایل به بوی خوش دادن از اوایل دوران راهنمایی در من شکل گرفت،اول راهنمایی تازه عطر بیک به بازار اومده و قیمتش هم دوهزار و پونصد تومن بود ،یادم میاد دو سه تا از رایحه هاش رو گرفتم.دوم راهنمایی رفتم سراغ عطر کاپیتان بلک(البته اسانسش)،تقریبا به همه چیز می‌مالیدمش،لباس ،کیف و حتی جامدادیم.
از سال ۹۵ تا ۴۰۱ هم فقط یه عطر رو استفاده می‌کردم ،سیلورسنت از برند بوگارت(بازهم اسانسش رو) تا اینکه تصمیم گرفتم عطرمو عوض کنم و این شروعی بود برای بیشتر خوندن راجع به دنیای زیبای روایح.

توی این حدود سی ماه عطرهای زیادی رو تست کردم،فکر میکنم چیزی حدود ۸۰ رایحه،اون هم نه گذری بلکه بسیار دقیق.  توی شرایط آب‌وهوایی مختلف تستشون می‌کردم و بازخورد می‌گرفتم.

کارهای مختلف از برندهای زیادی رو تست کردم ،دیور،زرجوف،شنل،میسون فرانسیس کورکجان،جیوانچی،بای کیلیان،تام‌فورد،آمواج،ایوسن لورن،پارفومز د مارلی،جورجیو آرمانی،بولگاری،مرسدس،مانسرا،تیزیانا ترنزی،کارن،لالیک،ورساچه،نارسیسو،گوچی،دیویدوف،جوپ و برندهای اماراتی مثل لطافه و الحمبرا و کلاب د نویت.

نت های مورد علاقم نت رُز(که متاسفانه توی ایران بد جا افتاده)(بهترین رزینی بنظرم کازاموراتی مفیستو)،نت چوب(بهترین چوبی الکساندریا ۲ و تاکسیدو)،نت کنیاک(بهترین مشروبی آنجلز شیر )،نت تنباکو(بهترین تنباکویی ناکسوس).
 رایحه های گلی رو خیلی دوست دارم،مثل رایحه زیبای شکوفه‌های پرتقال توی مارلی گالووی و همینطور رایحه سنبلِ عطر اکسنتو.
 یکسری عطر هستن که رایحه‌ی زیبایی دارن،ولی توی تن خودم نمیتونم تحملشون کنم ولی توی تن بقیه چرا،عموماً هم عطرهای گرم هستن مثل عطرهای چرمی: توسکان لدر و امبر لدر،پوشیدنش باعث میشه عصبی شم.

یکی از جذابیت های این دنیا،وجود روایحی‌ست که فقط دیوانگان این دنیا اون رو میتونن تحمل کنن و ازش لذت هم ببرن،مثل عطر فانتوماس از برند ناسوماتو که بوی پلاستیک و خون و باروت میده . بعضی از عطر ها هم روایح حیوانی و مشک حیوانی درونشون استفاده شده و بنظر عموم بوی طویله رو یادآوری می‌کنن.

عطرخونه من

در واقع عطر بعد از ورزش دومین فیلد توی زندگی من هستش که زمان و هزینه زیادی رو صرف کردم تا بیشتر بشناسمشون،و اصلاً هم پشیمون نیستم،توی هر دو مورد ابتدا فکر می‌کردم یروزی این هزینه و زمان باید در آینده برام تبدیل به بیزینس شه ولی الآن شده جزئی از زندگیم.

محمدرضا توی پستش راجع به عطر میگه که <<ما قرار نیست متخصص عطر باشیم. اما اگر استفاده‌کننده‌اش هستیم، میشه تلاش کنیم یک استفاده‌کنندهٔ مطلع (Informed User) باشیم در حد خودمون.>>
بنظرم چقدر راست میگه،من تبدیل به مربی نشدم ولی ثمره اون کتاب خوندن‌ها و مدرک مربیگری‌ای که گرفتم این بود که نیازی به مربی ندارم و خودم برنامه هامو می‌نویسم، عطر هم به همین صورت،بیزینس عطر راه ننداختم ولی می‌تونم عطریو انتخاب کنم که ابتدا باعث لذت خودم و بعد دیگران بشم.

پ.ن:امشب شیفت بودم و وقتی اومدم بیرون تا یکم هوا بخورم با این صحنه مواجه شدم،چقدر زیباست.بِش قارداش برفی…

بش قارداش

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *