<< بزرگ شکست بخورید.
در زندگی ،روزی ،بدون استثنا شکست خواهی خورد.
خودَت را خجالت زده خواهی کرد ،در چیزی گند خواهی زد.
شکست بخور،شکست تلاشی است که دستاورد آن ،انسان جدیدتریست که کمتر میترسد.>>
شیفت شب،چه زمان خوبیست برای خلوت با خود ،مرور گذشته، تصمیم گیری برای آینده .
ابتدای هر شکست نقطه عطفیست در زندگی ما انسانها که خود به خوبی میدانیم بعد این شکست قرار است به انسان ارتقا یافتهتری تبدیل شویم ولی مغز،این را نمیفهمد و همیشه بدنبال راهیست:راحتتر،سریعتر و کمدردتر.
بعد از هرشکست مبارزهی جدیدی شروع میشود بین ما و مغزمان ،که مبارزهایست طولانی و سخت،گاهی طاقتفرسا ،گویی کسی را باید قانع کنیم که هیچ درک و فهمی ندارد،مانند آن است که ،کسی را که صدسال است خداناباور بوده به ضرب سعی کنیم خداباورش کنیم.
نمیدانم این مغز دقیقاً چه غلطی میکند،هرچیزی که میکشیم از دست مغز است،هر دردی که متحمل میشویم.
این روزها کمتر به خود و زندگی سخت میگیرم،دیگر وقتی آن دو ورووجک کارخرابیها میکنند از دستشان عصبانی نمیشوم.
اگر به مطالعه روزانهام نرسم ،خودم را سرزنش نمیکنم.
وقتی همکاری برای جابجایی شیفت به من زنگ زد بدون محاسبهی شیفتهای قبل و بعد خود، حرفش را قبول میکنم.
حتی هر شب سعی میکنم یک فیلم ببینم و از دیدنش (چه خوب باشد و چه بد) لذت ببرم.
در این میان تمامی اپهای ارتباطی آنلاینِ مضر مثل تلگرام و اینستاگرام را پاک کرده ام. چقدر هم راحتم.
فعلاً زندگی به همین منوال ادامه خواهد داشت.
کتاب + ورزش دو موردیست که باید برای شروع مبارزه با مغز و ساخت علیِ بهتر با آنها شروع کنم.
در مهلکهی نبرد با مغز بشدت به یارهای پشتیبانی نیازمندم. اندورفین، دوپامین یا سروتونین.
و رفته رفته بعد از غلبه بر مرکّبِسیاهِ افکار که مغز برای بقا در ذهن ترشح میکند، آرام آرام برنامه نوسی و انجام کارهای سنگین را کلید خواهد زد.
یکی از کارهایی که در فکرم هست،تغییر دکور خانه و افزایش دکوراسیون است. قاب عکسهای بیشتر،گل های بیشتر کتابخانه رو میزی،میز مطالعه و….
جان تازه ای به محیط میبخشد.دوباره برای قاب عکس ها از عکسهایی استفاده خواهم کرد که روزی،در برههای از زندگی،با تمام سختیهای متعلق به آن دوره به ثبت رسیدهاند. و اینک فقط این تصاویر دیجیتالی از آن روزها باقی ماندهاند و تمامی سختی و خوشیها به فراموشی سپرده شدهاند.
زمان و فراموشی دو هبهی ارزنده از سوی آن بالایی هستند که باید برای همیشه برای این دو از او سپاسگزار باشیم.
نوشته های بیشتری منتشر خواهم کرد،برای امشب بس است.
دیدگاهها
امید و اطمینان است که روز های بهتر در راهند و گذر روزگار انسان های شجاع تری از ما خواهد ساخت .
به انتظار نوشته های آتی و دیدن علیِ بهتر تر تر تر تر 🙂