دسته‌بندی نشده

بهونه،نوشتن،یک کتاب

وقتی که نوشتن مستمر رو شروع میکنم اون علی‌ای که باید دوست داره بیدار شه ،حسش می‌کنم، کلاً همه‌ی ما ادما تا آخر عمر در دو حالت زندگی می‌کنیم یا خودمونو گم کردیم(نشناختیم) و داریم از واقعیت فرار می‌کنیم و سرمون رو گرم نگه می‌داریم تا زحمت پیدا کردن(شناختن) خودمون رو به خودمون ندیم یا …

دَهه‌ها

تصمیم بر این بود که بنویسم،هرچه بیشتر بهتر.هرچیزی که می‌توانم،خزعبل،از غم ها،از شادی ها و هرچیز دیگر تا عادتی که فراموش شده بود و در دوره‌ای نقطه روشنی در تاریکی بود دوباره بازیابی شود. برای نوشتن باید بیشتر خواند،باید بهانه‌ای پیدا کرد برای نوشتن به واسطه خواندن نوشته‌های کسانی که پذیرفته‌ایم‌شان.و برای من خواندن نوشته‌های …

موضوع: آزاد…

۱-امشب بیست دقیقه روی تختم دراز کشیدم،یک موسیقی گذاشتم و به نور آبی چراغ‌خواب خیره شدم و سعی کردم به هیچی فکر نکنم،افکار مزاحم زیاد بود ولی بهشون اهمیتی ندادم. چه حس خوبی… خیلی وقت بود تجربش نکرده بودم .خلوت با خود به این سبک توی این قرن خیلی سخت شده، علتش هم استفاده از …