ماه ها پیش پستی به مناسبت تولد ۲۴ سالگیام با عنوان لحظات آخر ۲۳ سالگی منتشر کردم .پنداری که دو ماه پیش باشد ولی دو سال از آن میگذرد. شرایط بسیار متفاوتتر از اکنون بود و تجربهام هم بسیار کمتر. هر سال که جلوتر میرود بیشتر از قبل گذشت زمان سرعت میگیرد. تمام لحظات ۲۲ …
میخواستم بعد این پست ادامهی معرفی عطر رو منتشر کنم و البته تا یک جاهایی هم پیش بردمش ولی امشب نیاز دارم از خودم بنویسم. اونقدی مینویسم که با مغز رها برم تو رختخواب ،علیرغم اینکه بشدت خستهام و از ۸ صبح دانشگاه و بعد هم شیفت بودم . نمیدونم چرا یه روزایی اینجوری میشیم. …
تصمیم بر این بود که بنویسم،هرچه بیشتر بهتر.هرچیزی که میتوانم،خزعبل،از غم ها،از شادی ها و هرچیز دیگر تا عادتی که فراموش شده بود و در دورهای نقطه روشنی در تاریکی بود دوباره بازیابی شود. برای نوشتن باید بیشتر خواند،باید بهانهای پیدا کرد برای نوشتن به واسطه خواندن نوشتههای کسانی که پذیرفتهایمشان.و برای من خواندن …
میخوام راجع به موضوعی بنویسم که حدود سی ماهی هست غرق در دنیاشم،دنیای عطر و روایح. ازونجایی که خودم رو متممی میدونم و اخیراً هم محمدررضا یک پست راجع به عطر توی روزنوشته ها منتشر کرد بیشتر ترغیب شدم بنویسم. با دونستن این موضوع که برای دیگران زندگی نمیکنیم ولی بازخورد مثبت گرفتن میتونه تاثیر …
۱-امشب بیست دقیقه روی تختم دراز کشیدم،یک موسیقی گذاشتم و به نور آبی چراغخواب خیره شدم و سعی کردم به هیچی فکر نکنم،افکار مزاحم زیاد بود ولی بهشون اهمیتی ندادم. چه حس خوبی… خیلی وقت بود تجربش نکرده بودم .خلوت با خود به این سبک توی این قرن خیلی سخت شده، علتش هم استفاده از …