توی یک عمل انتحاری تصمیم گرفتم وردپرس رو از روی هاست پاک کنم و مجدداً سایت رو راه اندازی کنم .
شهریور ماه ،ماه پر دردسر و پرمشغلهای بود،از پیدا کردن خونه بگیر تا کنار اومدن و آشنایی با شهری که تازگیا اومدم.بجنورد.
قرار گذاشته بودم تا مهرماه دورهای رو که شروع کرده بودم رو تموم کنم ولی خب نشد.باید بیشتر روش کار کنم،خیلی نمونده ازش ولی نباید مثل کیک نصفه رهاش کنم،دیگه بسه .
از دو الی سه ماه پیش سه کتابی که داشت توی کتابخونهم خاک میخورد رو خوندم :کتابخانه نیمهشب،کیمیاگر و بخش D .
هرکدوم ژانر و سبک متفاوتی داشت.کتابی که تازگیا شروعش کردم هابیت نوشته جی.آر.آر تالکین هستش که احتمالاً دوبار بخونمش.
خیلی وقته منتظر استقلال به این شکل بودم ولی حتی استقلال هم سختی های خودشو داره،از مبارزه با اهمال بگیر تا خونه مرتب کردن و ظرف شستن و غیره.
مهرماه داره سخت پیش میره چون همزمان دارم روی چند مسئله مهم روی خودم کار میکنم ،مشکلاتی که تا الآن حل نشده باقی مونده بود و داره منو اذیت میکنه،بسیار زیاد هم اذیت میکنه.کم کم حلشون میکنم.
باید سریعتر متمم رو هم استارت بزنم.